کد مطلب:304375 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:294

جایگاه توحید در معارف دینی
توحید به معنای اعتقاد به یگانگی خداوند، گوهری ترین و شریف ترین موضوع مطرح در ادیان الهی است؛ زیرا از یك سو تمام عرصه هستی، مبنی بر توحید و در برگیرنده مراتب آن است و همه موجودات، از مُلك تا ملكوت و به تعبیر قرآن، عالمِ خلق و امر، به حسب سرشت و ساختاری كه دارند، برای توحید و در جهت حركت به سوی آن آفریده شده اند:

اِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ وَ الْاَرْضَ فی سِتَّةِ اَیَّامٍ ثُمَ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِاَمْرِهِ اَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْاَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ. [1] در حقیقت، پروردگار شما آن خدایی است كه آسمانها و زمین را در شش روز آفرید؛ سپس بر عرش [جهانداری]استیلا یافت. روز را به شب - كه شتابان آن را می طلبد - می پوشاند، و [نیز]خورشید و ماه و ستارگان را كه به فرمان او رام شده اند، [پدید آورد]. آگاه باش كه [عالمِ]خلق و امر، از آنِ اوست. فرخنده خدایی است پروردگار جهانیان.

و از سوی دیگر، كمالات و مقامات معنویِ آشكار و نهان انسانی، منوط به توحید و بر محور اعتقاد به آن است. بدین روی، پیامبران و اولیای خداوند، برای آشكار ساختن یگانگی خداوند و دعوت خلق به سوی او، برانگیخته شدند؛ زیرا در این جهان یك حقیقت است كه ابدی است، و یك اراده است كه حكم می راند و موجودات، در هر درجه و منزلتی كه هستند، آفریده آن ذات مقدّس اند كه جز او، هیچ موجودی درخور و شایسته پرستش نیست:

وَ لَهُ مَنْ فِی السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ وَ مَنْ عِندَهُ لا یَسَتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا یَسْتَحْسِرُونَ. یُسَبِّحُونَ الْلَّیْلَ وَ الْنَّهَارَ لا یَفْتَرُونَ. اَمِ اتَّخَذَوُا الِهَةً مِنَ الْاَرْضِ هُمْ یُنشِرُونَ. لَوْ كانَ فیهِما الِهَةٌ اِلّاَ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفوُنَ. لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسئَلُونَ. اَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ الِهَةً قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ هذا ذِكْرُ مَنْ مَعِیَ وَ ذِكْرُ مَنْ قَبْلِی بَلْ اَكْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعرِضُونَ. وَ ما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ اِلّا نوُحی اِلَیْهِ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلّا اَناَ فَاعْبُدُونِ. [2] و هر كه در آسمانها و زمین است، برای اوست، و كسانی كه نزد اویند، از پرستش وی تكبّر نمی ورزند و درمانده نمی شوند. شبانه روز، بی آنكه سستی ورزند، نیایش می كنند. آیا برای خود، خدایانی از زمین اختیار كرده اند كه آنها[مردگان را]زنده می كنند؟ اگر در آنها (زمین و آسمان) جز خدا، خدایانی [دیگر]وجود داشت، قطعاً [زمین و آسمان] تباه می شد. پس منزّه است خدا، پروردگارِ عرش، از آنچه وصف می كنند. در آنچه خدا انجام می دهد، چون و چرا راه ندارد؛ ولی آنان (انسانها) سؤال خواهند شد. آیا به جای او خدایانی برای خود گرفته اند؟ بگو: «برهانتان را بیاورید». این است یادنامه هر كه با من است و یادنامه هر كه پیش از من بوده، [نه!]بلكه بیشترشان حق را نمی شناسند و در نتیجه از آن رو می گردانند؛ و پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم، مگر اینكه به او وحی كردیم كه خدایی جز من نیست، پس مرا بپرستید.

همچنین خداوند می فرماید:

وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی كُلِّ اُمَّةٍ رَسُولاً اَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ. [3] و در حقیقت، در میان هر امّتی، فرستاده ای برانگیختم [تا بگوید:] خدا را بپرستید و از طاغوت (فریبگر) بپرهیزید.

این هماهنگی و همدلی پیامبران در فراخوان به توحید، مبتنی بر این واقعیّت است كه روح و جان ادیان آسمانی، یك حقیقت بیش نیست و آن، پرستشِ آفریننده یگانه جهان و طردِ هر گونه شرك از ساحت اوست.

علی(ع) خطاب به فرزندش فرمود:

وَاعْلَمْ یا بُنَیَّ، اَنَّهُ لَوْكانَ لِرَبِّكَ شَریكٌ لَاَتَتْكَ رُسُلُهُ، وَ لَرَأَیتَ آثارَ مُلْكِهِ وَ سُلْطانِهِ، وَ لَعَرفْتَ اَفْعالَهُ وَ صِفاتِهِ وَ لكِنَّهُ اِلهٌ واحدٌ، كَما وَصَفَ نَفْسَهُ، لا یُضادُّهُ فی مُلْكِهِ اَحَدٌ وَ لا یَزُولُ اَبَداً، و لَمْ یَزَلْ. [4] پسرم! بدان كه اگر پروردگارت را شریكی می بود، فرستادگانش به سراغت می آمدند و تو آثار فرمانروایی اش را می دیدی و از افعال و صفاتش شناخت می یافتی؛ امّا مطمئن باش كه او معبودی یگانه است، چنان كه خود، خویش را توصیف كرده است، در قلمروش با هیچ كسی درگیر نیست، همیشه بوده و همواره خواهد بود.

از آنجا كه همه پیامبران از یك خدا سخن گفته و او را با صفات واحدی توصیف و تبلیغ كرده اند و تبیین كننده و تحقّق دهنده اراده او هستند، در می یابیم كه در عالم، بیش از یك خدا نیست؛ همچنین ایمان به توحید پیامبران و رسالت هماهنگ آنان - كه گیرنده وحی خدا و منبع احكام اویند - ایمان به زنجیره متكاملی است كه هر رسول پیشینِ آن زنجیره، هموار كننده راهِ رسول پسین است و رسول پسین، تكمیل كننده و احیا گرِ راه و برنامه رسولِ پیشین است:

وَ اِذْ قالَ عیْسَی ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی اِسرائیلَ اِنّی رَسوُلُ اللَّهِ اِلَیْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ اَحْمَدُ. [5] و [به یادآور هنگامی را كه عیسی پسر مریم گفت: ای فرزندان اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم. تورات را كه پیش از من بوده، تصدیق می كنم و به فرستاده ای كه پس از من می آید و نام او «احمد» است، بشارتگرم.

و درباره آخرین حلقه از زنجیره رسولان، حضرت محمّد(ص) آمده است:

وَ الَّذِی اَوْحَیْنا اِلَیْكَ مِنَ الكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ. [6] و آنچه از كتاب به سوی تو وحی كرده ایم، خود، حق و تصدیق كننده [كتابهای]پیش از آن است.

و این پیوند و هماهنگی در دعوت، به گونه ای است كه هریك از رسولان را نادیده بگیریم و از آموزه های او غفلت كنیم، حلقه ای از زنجیره تكامل را از دست داده ایم و معارفِ آیین خدایی را كه همانا اسلام است (اِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الْاِسْلامُ)، از هم گُسسته ایم. بدین روی، در قرآن كریم از زبان مؤمنان آمده است:

لا نُفَرِّقُ بَیْنَ اَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ. [7] میان هیچ یك از فرستادگانش فرق نمی گذاریم.


[1] سوره اعراف، آيه 54.

[2] سوره انبياء، آيه 25 - 19.

[3] سوره نحل، آيه 36.

[4] خورشيد بي غروب (نهج البلاغه)، ص 326 - 325.

[5] سوره صف، آيه6.

[6] سوره فاطر، آيه 31.

[7] سوره بقره، آيه 285.